خسته و کوفته اومدم، یه دوش گرفتم و توی هوا بارونی پتو رو کشیدم رو سرم و خوابیدم...
با صدای یکی که میگفت پاشو پاشو بیدار شدم.
هوا تاریک و منی که لحظه اول فکر کردم
#صبح شده و من هنوز خسته ام
ولی بعد با
#شمع و فشفشه متوجه شدم
#تولدم عه و خاله های عزیزتر از جان سورپرایزم کردن❤️
اینم
#کیک سورپرایزه، وقتی اون طلق گوشه رو بکشی، متنش پیدا میشه🌱
...